خطوط آبی لاجوردی در پنهه سپید بشقابهای سپید در هم میپیچد تا هنر مینا به حیات خود ادامه دهد، خطوطی که هرکدام در جاده خود حرکت میکنند تا طرحی زیبا بیافرینند اما امروز گاهی این خطوط بیراهه میروند و گویا این بیراهه رفتنها چندان اهمیتی ندارد ،باید بشقابی، گلدانی یا ظرفی در ویترینها بنشیند حال این خطوط و ظرفها اصالت داشته باشند یا نداشته باشند.
به گزارش ایسنا- منطقه اصفهان، هنر میناسازی یکی از رشتههای صنایعدستی است که طی یک دهه گذشته نزدیک به دوهزار نیرو را در استان جذب و مشغول به کار کرده است. طی سالهای گذشته با وجود رشد جمعیت فعالان این رشته نه تنها این هنر رشد و تعالی نیافته که به اعتقاد بسیاری از بزرگان این عرصه رو به زوال و نابودی است. چرا که ارزش کیفی کار به شدت کاهش یافته و بازار آن با وجود فروش نسبتاً خوب پر از اجناسی است که با مینای اصیل قابل مقایسه نیست.
میناسازی هم مانند بسیاری دیگر از رشتههای صنایع دستی مراحل بسیاری تا تولید محصول نهایی را شامل میشود: از تهیهی ظروف مسی آن یا به اصطلاح بوم کار، شامل چکشکاری و لعاب و کوره، تا طراحی و رنگآمیزی و غیره. میتوان گفت این هنر تقریباً در تمام این مراحل افت داشته است. چه در کیفیت مس که بخشی از مقاومت محصول را ضمانت میکند، و در بسیاری از تولیدات پرسی، سبک و نازک تر شده است و عملاً چکشکار را حذف گشته، چه در مواد لعاب و رنگ و چه در طراحی و اجرای آن.
اگر گشتی در بازار مینا بزنی از هنرمند گرفته تا هنرآموز و صنعتگر در نهایت همه در یک مسئله نظر مشترک دارند؛ درآمد پایین!
بسیاری از کارگاهها استاد به معنای واقعی آن ندارند
مریم یکی از هنرآموزانی ست که در کارگاههای ساخت مینا از سال 85 به یادگیری این هنر پرداخته است. وی در رابطه با آموزش این هنر میگوید: در این ده سالی که با این هنر آشنا شدهام هنرآموزان زیادی را دیدم که هیچکدام برای آموزش مینا نیامده بودند، بلکه به دنبال کاری برای کسب درآمد یا حتی سرگرمی کار را به طور مقطعی دنبال کردهاند. به خصوص خانمها که قشر بزرگی از هنرآموزان را تشکیل میدهند. جالب است بدانید که در مدت کوتاهی هم ادعای تولید داشته و کار هم تولید میکنند.
او ادامه میدهد: افرادی هم بودند که وقتی آموزش را به نتیجه یافتند کار را نصفه نیمه رها کردند چرا که آموزش در این کارگاهها تعریف درستی ندارد. کسی که دغدغه و علاقه هنر نداشته باشد؛ یا از کار کنار میکشد، یا تبدیل میشود به تولیدکنندهای که صرفاً کار بی کیفیت تولید میکند و به در آمدی میرسد.
مریم با اندک خشمی که در صدایش نیز مشهود است میگوید: اغلب هنرآموزان سعی دارند هرچه سریعتر به توانایی تولید برسند چرا که دستمزد شاگردی در این کارگاهها پایین است و این تنها یکی از معایبش است. اغلب نه بیمهای دارند و نه هیچ تسهیلات یا امنیت شغلی دیگری که آیندهی کار را برایشان تضمین کند. پس به جای وقت گذاشتن برای یادگیری بیشتر یا کیفیت بهتر فقط به تولید کار و امضا زدن روی کارها تمرکز میکنند.
این هنرمند خاطر نشان میکند: بسیاری ازاین کارگاهها نیز استاد به معنای واقعی آن ندارند و گاها کسانی در حال آموزش هنر هستند که خود تجربه و دانش کافی از آن ندارند و به نظرم این بزرگترین آفت آموزش است.
آموزش ندیدهها بیشتر از قیمت مس به مینا ضربه زدند
شفیعی یکی از سازندگان ظروف زیرساخت مینانیز با تاکید بر مشکلات حوزه آموزش میگوید: مشکل اینجاست که هرکس بدون آنکه آموزش دیده باشد وارد کار میشود. مس شاید در مرحلهی دوم به هنر میناسازی ضربه زده باشد. چرا که افراد بعنوان نقاش با آگاهی کم وارد بازار کار میشوند، شناخت کافی از زیرساخت ندارند و هر جنسی فقط بخاطر قیمت کمتر خریده میشود. در نتیجه تولید کننده میتواند با کمی قیمت پایینتر فروش بیشتر و درآمد بهتری داشته باشد.
او ادامه میدهد: کار پرسی اگر در بازار رواج شده به این دلیل است که بزرگان این عرصه که بیشترین فروش را نیز دارند، اگرچه متصدی و قانون گذار نیستند اما تمایلی هم برای برخورد جدی و جلوگیری از این تولیدات را هم ندارند. چرا که خریدار تنها به دنبال قیمت کمتر است و کار با کیفیت، قیمت بالاتر و در نتیجه فروش کمتری دارد.
این لعابکار خاطرنشان میکند؛ باز هم به عقیدهی بنده اگر نقاشکار، حرفهای باشد برطرف کردن این مشکل چندان مسئله ساز نیست چرا که کیفیت مس توفیر چندانی در قیمت نهایی ندارد.
انتقال ناقص و گاها اشتباه تجربیات هنرمندان از دلایل در آمد پایین
معصومه صابری دبیر انجمن مینا نگاران نقش جهان معضلات امروزی صنایع دستی را ناشی از سه عامل اصلی؛ غلبهی تفکر تجاری بر هنری، پایین بودن شناخت و توان اقتصادی خریدار و در نهایت نبود خلاقیت و کاربری عنوان میکند و میگوید: این سه عامل به ویژه در عرصهی میناسازی موجب آسیبهای دیگری چون پایین آمدن کیفیت مواد، حذف طراحی، انتقال ناقص و گاها اشتباه تجربیات هنرمندان، تولید محصول ناکارآمد و در نهایت دستمزد و در آمد پایین میشود.
او ادامه میدهد: این مشکلات از چشم کسی پوشیده نیست، اما متاسفانه چاره جوییها که انجام میشود کارآمد و نظاممند نیست و به همین خاطر مشکل را اساسی حل نمیکند. استاندارد مشخص و دستگاه نظارتی قانونی برای بازدید فنی و هنری کارگاههای تولیدی وجود ندارد و به همین خاطر تولید بی کیفیت و ارزان بازار را اشباع کرده است.
جایگاه صنایع دستی در زندگی رومزه مردم مشخص نیست
صابری میگوید: جایگاه صنایع دستی در زندگی رومزه مردم به درستی مشخص نیست. در حالی کشورهای رقیب چون هند و چین و … بخش بزرگی از تولیدات صنایع دستی را در کشور خود به مصرف میرسانند، اینجا صنایع دستی تنها جنبه تزیینی به خود گرفته است.
او با اشاره به این که خلاقیت در تولید بزرگترین عامل کاربردی سازی است، میافزاید: آگاهی سازی نیز ابزار بزرگی برای بهبود این شرایط است، که متاسفانه از سوی متولیان امر آن نادیده گرفته میشود. بطوری که در برنامههای پرمخاطب و یا تهیه هدایای نفیس از کار بی کیفیت و ارزان استفاده میشود. مردم ما نه تنها با کاربرد صنایع دستی در زندگی، که با هنر حقیقی و اصیل آن هم آشنا نیستند و به همین دلیل هنگام خرید قدرت تشخیص ندارند و تنها معیارشان قیمت است. و این موضوع باعث کنار رفتن هنرمندان و استادکاران حقیقی هنر میشود. که دیگر جبران پذیر نیست.
هنرمندان نیز خود به مسائل دامن میزنند
صابری با بیان این که هنرمندان نیز خود به مسائل دامن میزنند، میگوید: متاسفانه فرهنگ کار عمومی نیز در بین هنرمندان ضعیف است. عموماً به دنبال اسم امضا هستند. معدود کسانی هستند که حاضر باشند تولید محصولی با کیفیت را گروهی انجام دهند، بطوری که هر بخش به شکل درست و استادانه انجام شود، چرا که در این حالت اسم و امضای شخص خاصی بر آن محصول نمیماند.
او اضافه میکند: برنامهها باید بلند مدت و البته مستمر باشد. مشکلات باید ریشه یابی شود نه با راه حلهای مقطعی و کوتاه مدت. استانداردی اگر تعیین میشود برای اجرای آن الزام و بازرسی وجود داشته باشد و در آمد اگر پایین است علت آن بر طرف شود نه این که با خرید کار بی کیفیت هنر را تضعیف کنیم. از هنرمندان حقیقی حمایت کنیم، از تجربهی استادان با تجربه برای آموزش بهره ببریم تا هم هنرآموز با دانش درست آموزش ببیند و هم تجربیات با ارزش به به نسل بعدی منتقل وماندگار شود.
هنرهایی که در قالب صنایع دستی با پشتوانه ای عظیم به ما رسیدهاند میتوانند با سهل انگاری و بی توجهی به راحتی به بخشی از تاریخ تبدیل شوند و این نیازمند آن است که نظارت و توجه هرچه بیشتر بر صنایع دستی انجام شود.
منبع: ایسنا